کاجک کوچه مان زیرباران ، عاشقی ازسرگرفت ...
کاجک کوچه مان زیرباران ،
عاشقی ازسرگرفت ...
گیسوان را شستشو می داد او ،
شانه از دست دلبرگرفت ...
خوش می خواند ،
با ساز نسیم ...
آفتاب آمد و ،
تاج زرّین برسرگرفت ...
خلوتم درهم ریخت ،
با نغمه ایی ...
بلبل معشوق آمد ،
نغمه با دلبرگرفت ...
غ..ر..آ 2/3/98
[ جمعه 98/3/3 ] [ 10:38 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]